کدام حسن نیت؟
درباره ادعای عجیب شیوا ارسطویی
فرهیختگان/سوم مرداد89
محمد حسيني:حالا چند هفتهاي از خواندن آن خبر عجيب ميگذرد و ديگر حتي گلايهاي در من نيست؛ خبري
حتي عجيبتر از آنكه ناگهان شما- مثل روزي كه من خبر مانع بودنم را در راه انتشار يك كتاب خواندم- در خبرگزارياي بخوانيد كه من، نامتان را آوردهام و مثلا گفتهام سال هفتصد شمسي كه با هم به چين رفته بوديم، به رغم نهايت حسننيت رئيسجمهور چين، شما- بله شما- هواپيمايم را گرفتيد و حالا پس نميدهيد و ميخواهم به مراجع قانوني مراجعه كنم. كدام سال هفتصد؟ كدام سفر چين؟ كدام حسن نيت؟ كدام رئيسجمهور؟ كدام هواپيما؟ كدام مرجع قانوني؟
«براي بوسهاي در بوداپست» به گمانم تا به اينجا بهترين كار ارسطويي است، اگرچه تاثير واحدي را كه نوشته شده است تا بگذارد، نميپسندم. اما بهترين كار اوست و پيش از اين نيز به آن اشاره كردهام؛ مثلا در شماره مربوط به 12 آذر 1388 فرهيختگان، آنجا كه از آثار خوبي كه در تحريريه چند ناشر خواندهام، ياد كردهام.
به هر روي ماجرا هيچ پيچيده نبود. كافي بود نويسنده به اداره كتاب مراجعه كنند و سوءتفاهمشان برطرف شود. در اين باره مديرمسوول محترم نشر ثالث در شماره مربوط به 22 تير سال جاري فرهيختگان توضيح دادهاند، كه چه شد و چگونه شد كه كتاب از سوي اداره كتاب اجازه نشر نيافت. خانم ارسطويي چيزهاي ديگري هم گفتهاند كه لابد آنها هم محصول شوءتفاهمند. لطفي در آنها نيست و پاسخ گفتنشان به نفع هر كه باشد، به نفع كتاب نيست. از آنها ميگذرم. همين چند سطر را هم نوشتم تا اگر اهل كتاب و تاريخ فردا مصائب روزگاري چنين را كاويدند، در اينباره با يك ادعا تنها نمانند. آرزويم نهفقط انتشار كتاب ايشان كه انتشار همه كتابهاست