يك حساب ساده سرانگشتي
نويسنده يا مترجم وقتي كتاب را به ناشر تحويل ميدهد كتاب مراحل زير را طي ميكند.
1- بررسي توسط ارزياب مورد اعتماد ناشر (كه به پذيرفتن يا نپذيرفتن آن منجر ميشود. بديهي است كه اگر پذيرفته نشود به نويسنده يا مترجم بازگردانده ميشود و اگر پذيرفته شود طي كردن مراحل نشر را ادامه ميدهد.) 2- ويرايش 3- حروفچيني 4- نمونهخواني 5- تصحيح در كامپيوتر و صفحهبندي 6- تطبيق و بازبيني نهايي 7- بازبيني نويسنده يا مترجم 8- اصلاح نهايي 9- ارسال به اداره كتاب براي اخذ مجوز پيش از چاپ. در اداره كتاب هم اتفاقات زير براي كتاب محتمل است. 1- دريافت مجوز 2- مشروط بودن دريافت مجوز به انجام اصلاحاتي كه عموماً ملاحظات محرميت يا نام نوشيدنيهاي الكلي يا برخي موضعگيريهاي سياسي، تاريخي و... را شامل ميشود. 3- اعلام غيرمجاز بودن نشر كتاب.
اتفاق اول كه موجب خرسندي است. اتفاق دوم اگر چنان نباشد كه انتشار كتاب را ناممكن كند (كه گاه هست) تحملشدني است و سومين مورد جداي از لطمه مالي و ضربه جبرانناپذير روحي به نويسنده يا مترجم، ناشر را تا آستانه ورشكستگي و در صورت مكرر بودن تا اعماق آن ميكشاند.
يك حساب ساده سرانگشتي چرايي ماجرا را روشن ميكند. كتابي 300 صفحهاي را در نظر بگيريد كه ارزيابان ناشر آن را براي انتشار پسنديدهاند. در يك نشر حرفهاي كتاب ابتدا ويرايش ميشود. هزينه ويرايش امروزه از صفحهاي هزار تومان شروع ميشود و اگر مثلاً ترجمه باشد و كار به ويرايش تطبيقي بكشد يا تاليف باشد و گاه بازنويسي بخواهد، از صفحهاي چند هزار تومان خواهد گذشت. اين هزينه را به طور ميانگين براي هر صفحه دو هزار و 500 تومان در نظر بگيريد. بنابراين هزينه ويرايش كتاب 300 صفحهاي 750 هزار تومان خواهد شد. حالا كتاب بايد حروفچيني شود. اين هزينه نيز بسته به نوع كتاب متفاوت است. قطع آن چيست؟ پانويس دارد يا ندارد و اگر دارد به چه ميزان؟ فرمولنويسي ميخواهد يا نه و...
مبلغ صفحهاي 300 تومان ميتواند ميانگين اين هزينه باشد كه براي همان كتاب 300 صفحهاي خواهد شد 90 هزار تومان. حالا كتاب بايد نمونهخواني شود. ناشران كاربلد اصرار دارند كتاب حتماً دو بار و توسط دو نمونهخوان متفاوت خوانده شود. صفحهاي 250 تومان ميتواند ميانگين هزينه نمونهخواني در هر نوبت باشد كه باز براي همان كتاب در دو نوبت 150 هزار تومان خواهد شد. نوبت تصحيح و صفحهبندي است، البته طبق معمول هزينه بسته به نوع كار متغير است، اما صفحهاي 300 تومان ميتواند ميانگين در نظر گرفته شود كه در كتاب مورد نظر 90 هزار تومان خواهد شد. تطبيق صفحهاي 100 تومان هزينه خواهد داشت و 30 هزار تومان خواهد شد. براي بازبيني مترجم يا نويسنده مبلغي در نظر نميگيرم كه قيمتگذاشتني نيست. كتاب اصلاح نهايي ميشود تا به اداره كتاب برود. البته كتاب تا به اينجا برسد، چهار بار پرينت گرفته شده است كه هر برگ آن 50 تومان هزينه برداشته است، يعني در كتاب يادشده 60 هزار تومان هزينه داشته است. اما نكاتي را نبايد از قلم انداخت. اول اينكه درصدي از كتابها تصوير دارند و تصاويرشان بايد اسكن شود كه به هزينه كتاب خواهد افزود و مهمتر اينكه ناشران عموماً با نويسندگان يا مترجمان، به ويژه مترجمان، دو نوع قرارداد ميبندند؛ گاه درصدي از پشت جلد به آنان اختصاص مييابد كه بديهي است كتاب بايد منتشر شود تا جلد داشته باشد. گاه نيز خريد كتاب به صورت قطعي است. مثلاً مولفي براي ناشري در ازاي مبلغي توافقشده، «فرهنگي» تنظيم ميكند، يا مترجمي براي ناشر كتابي ترجمه ميكند و با تحويل ترجمه مبلغ توافقشده را دريافت و كتاب را براي همه چاپها به ناشر واگذار ميكند. هر دو نوع قرارداد در حال حاضر در بازار نشر ايران و ديگر كشورها جارياند. بازگرديم به همان كتاب 300 صفحهاي كه به اداره كتاب ارسال شده است و سه گزينه برايش محتمل است. ناشران صاحبنام كشورمان، به طور ميانگين، در سال حدود صد كتاب منتشر ميكنند و كم و بيش يكسوم از كتابهايشان خريد قطعي است. بنابراين اگر مبلغ صفحهاي 15 هزار تومان را به طور ميانگين براي تاليف يا ترجمه يك كتاب در نظر بگيريم، در همان كتاب 300 صفحهاي به مبلغ چهار ميليون و 500 هزار تومان خواهيم رسيد. باز به اين هزينه، هزينه رفت و آمد به اداره كتاب، زماني كه نيروي انساني صرف آن ميكند و هزينه اسكن كه از آن ياد كرديم، اضافه ميشود. و حالا تصور كنيد 10 درصد كتابهاي ناشر غيرمجاز اعلام شوند يا شروطي كه مميزان اداره كتاب پيش پاي ناشر كتاب ميگذارند به گونهاي باشد كه عملاً انتشار آن را ناممكن كند، به اين شكل ناشر با 27 ميليون تومان زيان قطعي در هر سال روبهرو خواهد بود. اگر 20 درصد كتابها چنين سرنوشتي بيابند چه خواهد شد؟ اگر ميانگين صفحات كتابها 500 صفحه باشد، زيان چقدر خواهد بود؟ تازه زيان كه فقط مالي نيست، آن همه كار مترجم، نويسنده، ويراستار، حروفچين، نمونهخوان و... همه يعني هيچ؟ ميدانم كه پرسيده ميشود چرا مثلاً قبل از انجام ويرايش و... كتاب را به اداره كتاب نميفرستند؟ جواب ساده است؛ اداره كتاب پرينت و فايل نهايي را ميخواهد، همان كه در صورت دريافت مجوز عيناً منتشر خواهد شد. و ديگر اينكه چرا اصلاً كتابهايي كه احتمال مجوز نگرفتنشان زياد است، در جريان نشر قرار ميگيرند؟
جواب باز هم روشن است؛ اول اينكه ناشران حرفهاي براي خود مقام مميزي قائل نيستند و دوم اينكه اساساً احتمالي نميشود داد. بسياري كتابها بارها منتشر شده و در چاپهاي چندم غيرمجاز اعلام شدهاند. چه بسا اگر ناشري خود تصميم ميگرفت، هرگز منتشر نميشدند. كتابهايي هم با ترجمه و نشري مجوز گرفتهاند ولي با ترجمه و ناشري ديگر غيرمجاز اعلام شدهاند. اما اينها را گفتم تا به زيان انباشتهاي اشاره كرده باشم كه مدام به اقتصاد ضعيف نشر كتاب در ايران افزوده ميشود، توان و روحيه اهالي كتاب و نشر را ميفرسايد و حاصلي برايش متصور نيست جز به حاشيه رفتن و حتي تعطيلي نشر كتاب
روزنامه شرق 20/10/89
<< Home