هدف اصلي قرآن هدايتگري است نه قصهگويي
قرآن كتاب قصه نيست و علاقهاي هم ندارد كه قصهگو باشد چرا كه هدف اصلي آن هدايتگري است و از روايت داستان براي هدايتگري استفاده ميكند
به گزارش ايسكا به نقل از خبرنگار فرهنگي « مهر » سيد محمد حسيني كه پنجم آبانماه در سي و پنجمين نشست نقد ادبي منتقدان كودك و نو جوان با عنوان ريختشناسي قصههاي قرآني، سخن ميگفت،با بيان اين مطلب افزود: كتابهاي عهد عتيق و كتاب مقدس،از آغاز خلقت شروع شده ودر فصلهاي بعدي سير آفرينش را تعريف ميكند
وي در ادامه افزود: از بحث عهد عتيق كه بگذريم به قرآن ميرسيم،قرآن كتاب قصه نيست و علاقه و ادعايي هم در اين زمينه ندارد،هدف اصلي قرآن هدايتگري است، قرآن از هر آنچه اخلاقي و مفيد است استفاده ميكند تا آداب بهتر زيستن را به ما نشان دهد،علم، هنر، قصه، شعر و زبان نيكو روشهايي است كه قرآن در راه اهداف خود بكار ميبرد،قرآن كتاب فيزيك و نجوم نيست و ادعايي هم ندارد، در قرآن مفاهيم و موضوعاتي همچون عشق، هجران، خيانت كه مفاهيم يك قصه را مي سازد مطرح ميشود، اما قرآن ادعا ندارد كه شيوه قصه گفتن او بهترين است بلكه ادعا ميكند كه بهترين ها را بيان ميكند
حسيني ادامه داد :بحث ديگر پايبندي هر قصه به موضوعي خاص است،در واقع وقايع به حول يك محور ميچرخند و هرز نميروند بنابراين حول يك محور گشتن ويژگي اغلب داستانهاي قرآني است، قرآن سعي دارد كه مدام زمان را درهم شكسته و توالي زماني را از بين ببرد
حسيني در بخش ديگري از سخنان خود گفت: ويژگي ديگر قرآن حذف حوادث و جزئيات غير ضروري است
وي ويژگي ديگر قصص قرآني را روايت قصه در قصه دانست و افزود : در قرآن قصهها در حاليكه استقلال خود را حفظ ميكنند در هم تنيده شده اند مثلا قصه ذكريان، حواريون و لوط همه در دل قصه عيسي قرار گرفتهاند، در حاليكه هر كدام روايتي جداگانه دارند، ويژگي ديگر قرآن نيز نگاه حداقل گرايانه به خواستههاي جسماني، خصوصا زنان است ،مادر قرآن با توصيف انسانها سر و كار نداريم، حتي در قصه يوسف كه كششهاي جسماني و عاشقانه مطرح ميشود راجع به زيبايي يوسف چيزي نميشنويم، فقط اين را ميخوانيم كه هر كس يوسف را ميديد چشم طمع به او داشت از تمام رواياتي كه ميشنويم خودمان به اين نتيجه ميرسيم كه يوسف بايد زيبا باشد و يا مثلا در قصه سليمان از ظاهر ملكه صبا چيزي نميشنويم
حسيني در ادامه،از گفت و گو به مصداق ابزاري براي ارايه اطلاعات در قرآن ياد كرد و گفت : در اغلب داستانهاي قران آن چيزي كه از متن متوجه ميشويم بيشتر از كلماتي است كه گفته ميشود در واقع قرآن سعي دارد تا در لابهلاي گفتو گوها ،با بياني كوتاه منظور خود را بيان كند،ويژگي ديگر روايت غير خطي داستانهاي قرآن است، قرآن از يك نقطه اوج داستان خود را آغاز ميكند و از همان جا قبل و بعد داستان را روايت ميكند و اغلب نيز داستان از زبان سوم شخص بيان مي شود يعني افراد به اين شكل با خود و خداي خود همراهي ميكنند
گفتني ست در پايان جلسه در مورد قصه اصحاب كهف و ويژگيهاي اين داستان بحث و گفتو گو شد
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home